برای ح نوشتم دلم میخواد کسی رو داشته باشم که فقط و فقط مال من باشه و با هیچ کس شریکش نشم خندید و گفت من میتونم داوطلب باشم بهش گفتم که نه تو به صاد تعلق داری به خواهرت به مامان و به عین که اون دوستته دایره ی ادمهایی که بهشون تعلق داری زیاده

بعد بهش گفتم به نظرت من به کیا تعلق دارم ؟ گفت مامانت بابات صاد سین شین اون یکی صاد نون! غین و میم ! اسم خودش رو هم نگفت .

گفتم که جالبه من به هیچ کدوم از این ادمهایی که گفتی احساس تعلق نمیکنم مخصوصا بابام گفت من هم نمیکنم گفتم پس تو قضیه ی تعلق احساس طرف مقابلمونه که باعث متعلق بودن ما میشه؟ گفت درسته ! ولی هر ادمی قبل از هرچیزی مال خودشه 

من اینو میدونستم عمیقا هم باورش داشتم ولی لحظه هایی تو زندگی هست که ادم دلش میخواد کسی تمام و کمال برای اون باشه و به اون تکیه کنه 

بهش گفتم وقتی متعلق نیستی معلقی میخواد تعلق به خودت باشه به خانوادت به یه مکان یا یه قصه .

 

بعدا نوشت : خیلی نفرت انگیزه یکی با اینکه کسی بهش دروغ بگه مشکلی نداشته باشه؟ من واقعا ندارم بیشتر احساس ترحم بهم دست میده نسبت به اون ادم و برام مهم نیست راجع به ادمای نزدیک زندگیمم فکر میکنم مقصر منم که محیط امنو براشون فراهم نکردم که باهام صادق باشن :(