یاس فلسفی

الان میخواستم یچیزیو بگم بعد دیدم چرا اصلا میخوام بگم؟ مگه گفتنش چه فایده ای داره ؟ اصلا وقتی حرف زدن ها هیچ فایده ای نداره پس واسه چی حرف میزنیم ؟ چرا زبان اختراع شده ؟ چرا باید حرف بزنیم؟ و سرسیلندر سوزوندم از این همه یاس فلسفی D: 

 

+اینجا رم با توییتر اشتباه گرفتم جدیدا :))

  • ستوده --
  • سه شنبه ۷ آبان ۹۸

وهم

ادمیزاد فکر میکنه یه روز به از دست دادن ها عادت میکنه یه روز وقتی قراره از دست بده یچیزی نمی چسبه بیخ گلوش اما دوباره و دوباره این غصه تکرار میشه دوباره و دوباره ادم درد میکشه و میدونی چیه ؟ هیچ کاریم نمیتونه بکنه نقطه سر خط .

  • ستوده --
  • شنبه ۴ آبان ۹۸

How poetry seve me

به این صورت که ناامیدین و همینطوری دارین از این صفحه به اون صفحه میچرخین که یهو میبینین حافظ گفته :

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد

من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

یه نفس عمیق میکشین کتاب تستونو باز میکنین و دوباره شروع میکنین :)) 

  • ستوده --
  • پنجشنبه ۲ آبان ۹۸

اسمش چیه دقیقا

هیچی بدتر از این نیست که با کلی امید و آرزو سمت مطب دکتر راهی بشی و بعد ببینی که اطلاعیه زدن مطب دکتر فلانی از تاریخ فلان تا فلان بسته میباشد 

و تو فکر میکنی باید تا وقتی برگرده دقیقا چیکار کنی .

  • ستوده --
  • چهارشنبه ۱ آبان ۹۸

از جانان به جاناتان

جاناتانِ عزیز

نمیدانی چقدر خوشحالم که قرار است به نوستالژی ترین حالت ممکن عاشقی کنیم و به روزها و سال هایی برگردیم که هر واژه ای از جانب معشوق حکم کیمیایی را داشت که تا مدت ها عاشق ها را سرمست و خوشحال نگه میداشت ؛ روز ها و سال هایی که واژه ها را حرام نمیکردیم و دقیقه دقیقه ها را نفس میکشیدیم .

اما دروغ نیست اگر بگویم درد دوری از تو پیوسته وجودم را ازار میدهد حرف زدن با تو برای من به مثابه ی نفس کشیدن است و دریغ کردن تو از خودم جنگی ست سخت که باید از پسش برای هردوتایمان بربیایم .

جاناتانِ من یاد گذشته ها بخیر  تاریخ فراموش نمیکند روزهایی را که عاشق ها برای یک پیام ساده، یک تلگراف، یک نامه، روزها و ماه ها انتظار میکشیدند و وقتی که به دستشان میرسید ساعت ها آن را میبوییدند نه مثل حالا که از بس دسترسی ها آسان شده  عشق هایمان هم دم دستی شده و چیزی به نام عشقِ واقعی حکم اکسیر جاودانگی را دارد 

 

اصلا به نظر من تکنولوژی عمیق ترین خیانت بشر به خودش است و راحت طلبی بشر چیزهای بزرگ و جبران ناپذیری را از بین برده است که به اندازه ی یک تاریخ طول میکشد تا بدست بیاید ، البته اگر بدست بیاید .

 

حالا  که فرصتش را داریم بیا نهایت استفاده را ببریم و به نوستالژی ترین حالت ممکن عاشقی کنیم 

که روزهای آینده بیاد می آورم که روزی خیره شدن به تو در روزهای روزمرگی آرزوی من بوده است .

 

برای تو که تا انتهای ابدیت عاشقت هستم 

جانان .

 

+جاناتان به معنی هدیه ای از جانب خدا و جانان به معنی معشوق و محبوب است 

  • ستوده --
  • دوشنبه ۲۹ مهر ۹۸

جمعه یعنی بازیابی خودت

فکر نمیکردم فرندز دیدن حالمو خوب کنه ولی خب همیشه از جاهایی که فکرشو نمیکنی اتفاقای خوبی ممکنه بی افته .

 

? we're here to turn our dreams into reality, and you know what+

This is our mission

  • ستوده --
  • جمعه ۲۶ مهر ۹۸

اندر احوالات کنکور

احساس میکنم به سندرم کلکسیونر مبتلا شدم هرکتابی که دارم احساس میکنم کافی نیست و دلم میخواد برم چیزهاایی که بقیه دارند رو هم بخرن درصورتی که میدونم کتاب هایی که دارم کتاب های نسبتا خوبی ان و این منم که باید حداکثر استفاده رو ببرم .

 

همه چیز بیش از اندازه کند پیش میره اما من این روزها دوست دارم سرعت زندگیمو بالاتر ببرم  دلم میخواد صبح ها از خواب بیدار شم ورزش کنم صبحونه بخورم و متوقف نشدنی کار کنم اما نمیدونم چرا نمیتونم به اون حد ایده آل خودم برسم و زمان زیادی هم ندارم و این منو کلافه میکنه 

 

معلم شیمی مون که وصفش رو قبلا گفتم یه دریچه جدیدی رو تو ذهنم باز کرد  حالا وقتی دارم دستمو با صابون میشورم توی ذهنم فعل و انفعالاتی که رخ میده رو مرور میکنم و شگفت زده میشم به یه گل نگاه میکنم سریع توی ذهنم همه ی چیزهایی که راهنمایی خوندم مرور میشه و من از این حجم از زیباییی که فارغ از زیبایی بصری توی لایه های عمیق تری ازش پنهان شده به وجد میام یه طوری که انگار علم باعث میشه همه چیز زیبا تر به نظر بیاد 

نمیدونم تونستم منظورمو توضیح بدم یا نه ولی معلم شیمیمون باعث شد که همه چیز به جای کاغذ بیاد تو دنیای واقعی و درس خوندن تو مدرسه معنی جدیدی به خودش بگیره .

 

به هرحال کنکوری بودن هم یه چالش جدیده که این روز هام رو پر کرده و فقط و فقط امیدوارم که بتونم با موفقیت ازش گذر کنم و چیزهای خیلی خیلی بیشتر از یه رتبه ی خوب و دانشگاه خوب ازش بدست بیارم .

 

 

  • ستوده --
  • چهارشنبه ۲۴ مهر ۹۸

At the End

ادم ها نباید برای کسی که دوسشون داره بشکنن چون اگه بشکنن دیگه تعمیر شدنی نیستن 

  • ستوده --
  • چهارشنبه ۱۷ مهر ۹۸

A cup of poem


غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد.

_حافظ

 

 

  • ستوده --
  • شنبه ۱۳ مهر ۹۸

شبیه شهر پس از جنگ .

از اینکه همه چیز از کنترل من خارجه متنفرم یسری چیزهایی هست که نه میشه با کسی درمیون گذاشت نه میشه نوشت هیچ کاری باهاشون نمیشه کرد این ها همون چیزهایی ان که باعث میشن یهو هق هقت اوج بگیره و دستات بلرزه و هی به خودت بگی هیش هیچی نیست خوب میشه درستش میکنیم و بدونی که نمیتونی هیچ کاری بکنی که درست شدنی نیست 

و بدتر از این مشکلات تردید و ایمانیه که تو به خودت از دست دادی تو به خودت ایمان نداری که حتی بتونی تشخیص بدی این مشکلات واقعا مشکلن ؟ یا تو مشکل داری باهاشون و باید با خودت حل کنی با بقیه بایدحل کنی رها کنی و بری 

 

 

+فکر کنم بهتر باشه بذاری زمان حلشون کنه و سعی کنی باهاشون کنار بیای

+تو خواب دیدم دارم جیغ میزنم و از کسی کمک میخوام کسی که میدونم کمک خواستن ازش حتما نجاتم میده و قرار نیست ازش بخوام که کمکم کنه :)))

 

+شرح جنگی نیمه ام ویران ویران 

همچو صلحی برلب و جنگی در جان 

  • ستوده --
  • پنجشنبه ۱۱ مهر ۹۸