میدونی تازگیا فهمیدم از سوپرایز شدن خوشم نمیاد از اینکه با چیزی رو به رو بشم که از قبل بهش فکر نکردم و امادگیشو نداشته باشم خب زندگیه دیگه هرچیزی ممکنه پیش بیاد هنوز یه عالمه اتفاق ممکنه بی افته ولی من همیشه میخوام یه قدم جلو باشم میشینم به همه چی فکر میکنم همه احتمال هارو درنظر میگیرم حتی وحشتناک ترین هاشونو بعد تا وقتی که اتفاق بی افته یه نفس عمیق میکشم و حلش میکنم چون قبلش حتی به وحشتناک تر از اون هم فکر کردم 

من همش میخوام یه قدم جلو تر باشم میخوام دستم پر باشه نمیخوام سوپرایز شم من عاشق اینم که ادما وقتی یه ماجرایی رو بهم میگن درحالی که چشام برق میزنه بهشون میگم میدونستم ولی ناراحتم چون باعث میشه از لحظه لذت نبرم و ارامشم رو از بین میبره