فکر میکنم این بار نوبت شما باشه ؛ زیر همین پست اگر حرفی حدیثی سخنی شعری اهنگی کلمه ای چیزی تو دلتون مونده رو بنویسین برام ؛ شناس یا ناشناس فرقی نمیکنه من همینجا منتظر کلمه های شمام .
فکر میکنم این بار نوبت شما باشه ؛ زیر همین پست اگر حرفی حدیثی سخنی شعری اهنگی کلمه ای چیزی تو دلتون مونده رو بنویسین برام ؛ شناس یا ناشناس فرقی نمیکنه من همینجا منتظر کلمه های شمام .
سلاااااااامممممممممم
خوبی؟؟؟ خوشی؟؟؟؟ سلامتی؟؟؟ =)))
.
آقا من برای تو قرار بود جزوه بفرستم یا یکی دیگه بود؟ فقط یادمه برای یکی قرار بود جزوههای قاسمی رو بفرستم '_'
.
ستوده از الان بهت بگم که اگه کوتاهی کنی و نخونی و نیای تهران حلالت نمیکنم =| حیفه نباشی تا دیوارای شهر رنگ خندههامونو بگیره :)
چرا ایمیلت رو چک نمیکنی؟ :دی
در شکنج سر زلف تو دریغا دل من
که گرفتار دو مار است بدین ضحاکی
_آره ربطی نداشت فقط تو ذهنم بود :)))
کاش بیشتر مینوشتین من منتظر بودم .
پیرو کامنت بنیامین من این بیت رو هم اضافه میکنم:
گفتم که نیاویزم با مار سر زلفت
بیچاره فروماندم پیش لب ضحاکت
و این بیت واسه تو و البته خودم :)
همیشه خواهش مرداب از کویر این است
به رودخانه بفهمان قرار یعنی مرگ
من خیلی تو فاز ادبیات نیستم ولی دوستت داریم مامانبزرگ و آرزوی موفقیت داریم برات :))
منم عالیم ^_^ چیکار میشه کرد جز درس؟ :(
ای وای ستوده شرمنده :( من یادم رفت تو چرا یادآوری نکردی؟؟؟ -_- جزوههای گسستهش یا هندسهش یا جفتش؟
آورین =)
دیر شده؟
خب بیشتر چیا دوست داری نوشته بشه برات؟