پیش پای شما تو اینستاگرام استوری رو منتشر کردم با این مضمون :

اوصیکم به همه شما که اصول زندگی خودتون رو داشته باشید و هرکاری که بقیه انجام میدهند رو انجام ندید 

یکی از دوستان جان زحمت کشید و ریپلای کرد اوصیکم یعنی چی؟ عربیه؟

 و منم براش توضیح دادم که بله و فلان و بیسار

یکهو نه گذاشت و نه برداشت و گفت : من از کلمات انگلیسی توی حرف زدنم استفاده میکنم ولی عربی خیلی حال بهم زنه :|

من نیز برگشتم گفتم چرا ؟! که شروع کرد 

از زبان قران بگیرید تا تجاوز و وخامت اوضاع اقتصادی! همه و همه رو گردن این زبون بیچاره انداخت و گفت اصلا نباید دینی تدریس شود :|

مجددا پوکر فیس شدم و گفتم خواهرم اخه چه ربطی به دینی داره و ادامه ی ماجرا 

.....

این حجم از نفرت این عزیز از دست رفته رو به دین درک میکنم چون من نیز دوسال پیش اینطوری بودم که بعد با خوندن کتابای پائولو کوئیلو شفا یافتم و تازه فهمیدم که اهاان اینه داستان اصلا :|

اما این تعصب رو نمیفهمم خب به این زبون بدبخت چه ربطی داره :| و چرا داستان هارو قاطی میکنند این جماعت :|


من خودم به شخصه با هیچ گروه موافق نیستم نه دیندار های تندرو نه بی دین های افراطی و مطمئنم برای خدا هم فرقی نمیکند من در مسجد عبادتش کنم یا توی کلیسا و یا حتی به سبک خودم وقتی که پایم داخل آب رودخانه است و از بوی چمن مستم 

در نهایت نهایت به هر اصول و اعتقاد و عقیده ای که پابندم فکر میکنم باید دنیارا به جای بهتری تبدیل کنم افسانه ی شخصیم را به کمال برسانم و ته ته تهش در هر سنی که کارم تمام سرم را بگذرم زمین و بمیرم


و فکر کنم که خداهم با من موافق باشد



پی نوشت اول : مهمترین ضعف این متن اینه که یهویی از محاوره میره تو رسمی و برعکس و عین کسی میمونه که تازه نوشتن و شروع کرده !


پی نوشت دوم : بهترین اتفاق اخیرا اینه که  عطشم برای نوشتن برگشته و حتی بیشتر از قبله ^_^ و من خوشحااالم