برای اولین بار در عمر با عزت ام ! به برنامه ای که برای یک دوره گذاشتم عمل کرده ام تقریبا اکثر موارد لیستم را بجز زبان ایتالیایی  و ورزش کردن را شروع کرده و یک سبکی تابستانه دارم 

این روزها اتفاق قابل  توضیحی که حذابیت داشته باشد نیافتاده مگر برنامه ریزی برای یک تولد سوپرایزی که در کمال جذابیت سه هفته از تولد فرد مذکور میگذرد و ما میخواهیم تا پایان هفته اورا سوپرایز نماییم :/ و خندیدن ها در پاتق همیشگی مان با سین وشین و ل (باید یک روز مفصل راجب اینها بنویسم )

منظم بودن و برنامه ریزی کردن خیلی سخت است اما سخت تر از همه ی اینها بهم چسباندن تیکه هایی از من است که در طول ان سه سال در لابه لابه چرخ زندگی تکه تکه شده است و من یک سال طول کشید تا پیدایش کنم و حالا 

در این تابستان باید بهم بچسبانم خودم را 


[نگارنده بعد از مدت ها نوشتن را شروع کرده به پرت و پلا نویسی هایش خرده نگیرید]